واکسن دوماهگی ایلیا
دیروز ایلیای بابا ، دور از بابا دوماهه شد ! (شهرستان در کنار خانواده مادری). خب فعلا باید بادوری اون و مامانش کنار بیام تا اونجا بهشون خوش بگذره. امروز ایلیا باید برای تزریق واکسنهای دوماهگیش به مرکز درمانی برده میشد. همسرم از چند روز قبل در این مورد استرس داشت و کمی نگران بود هرچند حضورش در کنار خانواده و خواهراش که هرکدوم تجربه این واکسن رو برای بچه ها دارن می تونست دلگرم کننده باشه و از کمک های اونها بهره ببره ولی خب بیشتر دوست داشت خودم کنارشون می بودم.... این خواست من هم بود .البته همسرم اینو به گلایه ای دوستانه به من گفت که الان که بهت نیاز دارم کنارم نیستی مثل یه دفعه دیگه. گفتم کی؟ گفت وقت زایمان !! ...
نویسنده :
باباو مامان ایلیا
19:06